به نوشته مینورسکی در ۱۱۹۷/ ۱۷۸۳ پس از سلطنت تیموراز و ایراکلی شهر ۴۰۰۰ خانه با ۰۰۰ ۶۱ سکنه داشت. در ۱۲۱۸/۱۸۰۳ شهر فقط بین ۲۷۰۰ تا ۳۰۰۰ خانه با ۰۰۰ ۳۵ تن جمعیت داشت. این کاهش جمعیت به علت حملة آقامحمدخان در ۱۲۰۹ـ۱۲۱۰/ ۱۷۹۵ بود. یکی دو دهه بعد جمعیت بسرعت افزایش یافت.
در سرشماری ۱۳۴۰ـ۱۳۴۱/۱۹۲۲ تفلیس ۹۵۸ ۲۳۳ تن جمعیت در تور گرجستان داشت که از آن میان ۳۰۹ ۸۵ تن ارمنی ۸۸۴ ۸۰ تن گرجی ۶۱۲ ۳۸ تن روسی ۷۶۸ ۹ تن یهودی ۹۸۴ ۳ تن ایرانی ۲۵۵ ۳ تن ترکهای آذری ۴۵۷ ۲ تن آلمانی و غیره بودهاند.
تفلیس در گذر تاریخ به نوشته احمدبن اسحاق یعقوبی در قرن سوم تفلیس شهری در ارمنستان و فاصله میان آن و قالیقلا سی فرسخ بود. رودخانه بزرگ یعنی رودخانه کبیر (کر) که از شهر قالیقلا سرچشمه میگیرد از میان این شهر میگذشت.
اصطخری در قرن چهارم اهمیت تفلیس را از دربند )باب الابواب ( کمتر دانسته و از دو دیوار آن یاد کردهاست. وی تفلیس را شهری پرنعمت با میوههای بسیار و کشاورزی پر رونق ذکر کرده که آب گرمابههای آن بدون نیاز به آتش همانند حمامهای طبریه گرم بودهاست.
وی یادآوری میکند که در همه اران شهری بزرگتر از بردعه و دربند و تفلیس نیست و رود کر که آبی خوش دارد از میان تفلیس میگذرد.ابن حوقل (قرن چهارم) اطلاعات نسبتا جامعی در بارة تفلیس ارائه دادهاست.
وی مینویسد که تفلیس در وسعت به باب الابواب نمیرسد و دو حصار گلی و سه دروازه دارد و دارای مسجدجامع و شهری «فراخ نعمت و استوار و پر برکت و ارزان کالا» ست و بر سایر بلاد مشابه برتری دارد.
در تفلیس علاوه بر حمامهای طبیعی آسیاهایی ساختهاند که با استفاده از آب رود کر گندم را آرد میکند (مانند آسیاهای موصل و رقه). در آنجا شعائر اسلام برپاست و مسجدجامع آن از هر پلیدی محافظت و از طرف سلطان با شمع و قندیل و جز آن روشن میگردد.
اذان در همة مساجد به بانگ بلند خوانده میشود و کسی مانع نیست. مسلمانان با گرجیان آمیختهاند و مذهب مسلمانان شهر تسنن محض بر پایة مذاهب قدیم است و علم حدیث و نیز محدثان را بزرگ میشمارند و مردم آنجا سالم و غریب نوازند .
مؤلف کتاب حدودالعالم .نیز از بزرگی آبادی و نعمت بسیار شهر و دو باروی آن یاد میکند و آن را «ثغر میداند بر روی کافران». در قرن چهارم ابودلف از شهر تفلیس و از حمامهای گرم آن بدون نیاز به آتش از آسیاها و از دیوار عظیمی که دور شهر کشیدهاند یاد میکند.
خاقانی شروانی نیز بارها به تفلیس سفر و در آنجا اقامت کرده و در وصف تفلیس شعر سرودهاست. به نوشته حمدالله مستوفی در قرن هشتم تفلیس از اقلیم پنجم است که در دره واقع است و این شهر از طرفی محدود به کوهاست و آب رودخانة کر از میان آن میگذرد و خانههای آن در کنار رود کر یکی بر روی دیگری ساخته شدهاست یعنی بام یکی حیاط دیگری است.
در آنجا حمامهای آب گرم طبیعی هست و محصولاتش غلات از نوع بسیار خوب و میوة آن کم است. ابوالفداء در همین قرن تفلیس را شهری براستی پر نعمت و پر میوه معرفی میکند و میگوید که مسلمانان پس از آنکه تفلیس را گشودند زمان درازی در آن ماندند و علمای بزرگی نیز از آنجا برخاستند سپس گرجیان نصارا آن دیار را پس گرفتند.
مارکوپولو جهانگرد ونیزی(متوفی ۱۳۲۴ میلادی) در سفر خود از ایتالیا به چین از تفلیس و تور گرجستان گذر کرده و آن را شهری بزرگ نامیده و روستاها و قلعههای پیرامون شهر را وصف و از ساکنان مسیحی ارمنی گرجی و از مسلمانان و یهودیان یاد کردهاست.
در قرن یازدهم حاجی خلیفه گزارشی مختصر متعلق به سالهای ۱۰۳۹ـ ۱۰۴۵ از تفلیس ارائه کردهاست.
اولیا چلبی نیز در همان قرن تفلیس را وصف و جزئیات بسیاری در بارة ارگ شهر عرضه کردهاست. به نوشتة وی بخش بزرگتر شهر که در ساحل راست کر واقع بود شش هزار گام محیط و باروهای آن شصت ذراع بلندی داشت.
شهر دارای هفتاد برج و پادگانی با سه هزار سرباز بود. خندقی وجود نداشت. برجی نیز برای تأمین آب قلعه ساخته شده بود (سولوق قله). در ارگ بزرگ ششصد خانة گلی بود و در ارگ کوچکتر فقط سیصد خانه بود ولی این ارگ به واسطة باروهایش بسیار محکم بود.
- ۹۵/۰۸/۲۹