خدمات

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

 

C

 

Calculation: محاسبه. در واقع محاسبات بر روی داده های ورودی پروژه انجام می گیرد که نتایج تجاری حاصل این محاسبات در طرح توجیهی خواهند بود. جهت اجرای محاسبات از منوی مقیاس (Module) استفاده می شود.

 

Calculator: ماشین حساب. وسیله ای جهت انجام محاسبات ریاضی. استفاده از این ابزار مناسب از طریق منوی تغییرات امکان پذیر می شود. همچنین در بالای صفحات مورد استفاده در نرم افزاری و بسیاری از پنجره های مربوط به ورود اطلاعات مورد نیاز پروژه, این ماشین حساب با شکل خاصی (قرمز رنگ) ملاحظه شده و قابل استفاده می باشد.

 

Capitalize interest: بهره پرداخت نشده در مورد برخی وام ها, بهره متعلقه به دلایلی پرداخت نمی شود و به مبلغ اسمی اولیه وام اضافه می شود و اصطلاحا این بهره, سرمایه ای می شود. همزمان , این میزان بهره پرداخت نشده, به شکل یک دارایی ظاهر شده و به روش تعریف شده توسط کاربر, مستهلک می شود.

 

Cash Flow: جریانات وجه نقد. این جریانات شامل وجوه نقد ورودی به پروژه وجوه نقد خروجی از آن (قابل طرح با واژه های پولی) می باشد که مربوط به برنامه ریزی مالی, بازده کل سرمایه گذاری و بازده صاحبان حقوق پروژه می باشد.

 

Cash- in- hand : وجوه در دست. بخشی از سرمایه در گردش که نمایانگر وجوه نقد ذخیره شده جهت تامین پرداخت های احتمالی کوتاه مدت می باشد. به عبارت دیگر برخی از وجوه پروژه که جهت مخارج جاری پروژه نگهداری می شود.

 

Coefficient of Turnover: ضریب گردش یا تعداد روزهای گردش هر یک از اقلام مربوط به سرمایه در گردش طی یک سالی مالی (این سال مالی معمولا 360 روز در نظر می گیرد می شود). این ضریب از طریق تقسیم عدد 360 بر تعداد روزهای پوشش مربوط به هریک از این اقلام محاسبه می شود.

 

Compare: مقایسه در منوی گرافیک, واژه مقایسه به چشم می خورد که عملکرد یک پروژه را با پروژه های دیگر مورد مقایسه قرار می دهد.

 

Constant Principal: نوعی از وام می باشد که اصل وام در اقساط مساوی طی دوره مشخصی از زمان بازپرداخت می شود.

 

Construction phase: فاز ساخت. مرحله ای از پروژه که طی آن پروژه مورد ساخت و استقرار (اجرا) قرار می گیرد. در واقع در این فاز مراحل ساخت یک پروژه انجام می شود و انجام آن جهت رسیدن به دوره بهره برداری ضروری است. لازم به ذکر است که استهلاک دارایی ها در فاز ساخت امکان پذیر نیست و بایستی این استهلاک تا دوره بهره برداری محاسبه نشود.

 

Begin: منظور تاریخ شروع فاز ساخت پروژه می باشد.

 

Length : طول مدت دوره ساخت که در قالب سال و یا ماه قابل بیان می باشد.

 

End: آخرین روز فاز ساخت مد نظر است که خود به صورت اتوماتیک محاسبه و نمایش داده می شود و توسط کاربر قابل اصلاح و تغییر نمی باشد.

 

Coordinates: مختصات. منظور مختصات هر یک از نقاط موجود در نمودار با توجه به محورهای افقی و عمودی نمودارهای ارائه شده در نرم افزار می باشد. واژه مختصات در منوی گرافیک قابل ملاحظه می باشد. با علامت زدن در کنار این واژه می توان مختصات نقاط دلخواه در نمودار را ملاحظه نمود.

 

Copy: کپی. با استفاده از این واژه می توان یک گروه از داده ها را از مکانی به مکان دیگر منتقل کرد, بدون آنکه داده ها از مکان اولیه خود حذف شوند. این واژه در منوی تغییرات مشاهده شده و از طریق واژه ‌‍Paste تایید می شود.

 

Cost allocation: تخصیص هزینه. زمانیکه در هنگام تعیین مشخصات ویژه پروژه مستله تخصیص هزینه نیز علامت زده شود, به صورت خودکار گزینه های مربوط به تخصیص هزینه ظاهر می شوند. Cost- benefit analysis: تجزیه و تحلیل منافع- مخارج. این گونه تجزیه و تحلیل ها در رابطه با تجزیه و تحلیل های اقتصادی انجام می شود. در واقع در این گونه تحلیل ها ارزشهای ورودی ها و خروجی های پروژه به ارزش های اقتصادی تبدیل می شوند و منافع و مخارج حاصل از آنها مورد مقایسه قرار می گیرند.

 

Value added: ارزش افزوده پروژه. این ارزشی افزوده از طریق کسر کردن هزینه های مربوط به مواد اولیه و خدمات واسطه ای به کار گرفته شده در تولید از قیمت بازار آن کالا و خدمات بدست می آید.

 

Net Foreign exchange : خالص ارزش وجوه از ورودی و خروجی به پروژه. این خالص می تواند شامل جریانات ورودی مستقیم حاصل زا صادرات محصول و جریانات خروجی مستقیم حاصل از واردات مواد اولیه باشد. همچنین جریانات ورودی و خروجی غیر مستقیم حاصل از مبادلات ارزی مربوط به فعالیت های پروژه نیز شامل این خالص ارزش وجوه ارزی می شود.

 

Employment Effect: اثرات استخدامی پروژه, به عبارت دیگر فرصت های استخدامی که از اجرای یک پروژه حاصل می شود. میزان سرمایه گذاری به ازای هر نفر اسختدام شده در یک پروژه, شاخصی برای مؤثر بودن پروژه از جهت اشتغال زایی تلقی می شود.

 

Economic appraisal : ارزیابی اقتصادی و به عبارت دیگر تجزیه و تحلیل مخارج و منافع یک پروژه که این تحلیل از طریق تعدیل ارزش های بازار توسط حذف انحرافات و کاربرد پارامترهای ملی و محلی امکانپذیر می شود. یک معیار عمومی جهت قابل پذیرش بودن یک پروژه فزونی منافع بر مخارج مربوط به آن می باشد. تجزیه و تحلیل ارزش افزوده پروژه یکی از راهکارهای موجود جهت ارزیابی اقتصادی پروژه می باشد.

 

Cost Center: مرکز هزینه. در حقیقت یک فعالیت اصلی از پروژه که میتوان یک گروه از هزینه ها را بدان مربوط کرد, به عنوان یک مرکز هزینه تلقی می شود. از جمله مراکز هزینه می توان به مرکز تولید- انبار و حمل و نقل اشاره کرد. اطلاعات مربوط به مرکز هزینه را زمانی می توان در اطلاعات ورودی پروژه وارد کرد که در قسمت مشخصات ویژه پروژه, گزینه مربوط به مرکز هزینه علامت زده شده باشد.

 

Cost center analysis: تجزیه و تحلیل مرکز هزینه. در واقع جهت انجام تجزیه و تحلیل ساختاری پروژه, هزینه ها به فعالتی های خاصی تخصیص داده می شوند. اگر تحلیل مرکز هزینه در بخش مشخصات ویژه پروژه فعال شده باشد, در کلیه پنجره های مربوط به هزینه, بخش تجزیه و تحلیل مراکز هزینه مشاهده می شود. در این بخش می توان هر یک از هزینه ها را به مرکزی خاص نسبت داد.

 

Cost structure: ساختار هزینه ها که در واقع بیانگر سلسله مراتب نزولی مخارج و هزینه های یک پروژه می باشد و به عبارت دیگر هزینه های پروژه را از بالا به پایین به نمایش می گذارد.

 

Costs: هزینه ها که بیانگر مبالغ پرداخت شده جهت سرمایه گذاری و تولید در یک پروژه می باشند. این هزینه ها می توانند در قالبی مالی بیان شوند و یا به منظور تحلیل های اقتصادی در مورد تعدیل مناسب قرار گیرند.

 

Annual adjustments (fixed and variable costs): هزینه های تولید یا می توانند در قالب هزینه های استاندارد بیان شوند و یا در قالب هزینه های سالانه و یا ترکیبی از هر دو که در صورت استفاده از هزینه های سالانه از گزینه تعدیلت سالانه استفاده می شود. در صورت معرفی هزینه های استاندارد, استفاده از هزینه های سالانه می تواند به منظور نمایش انحرافات مثبت و یا منفی از استانداردها باشد, لذا هر گونه انحرافی از هزینه های استاندارد از طریق مقایسه این هزینه ها با هزینه های سالانه (annual adjustment) حاصل می شود. البته در بخش های هزینه های سالانه هم می توان بخش ثابت را از متغیر تفکیک نمود.

 

Cost by products: در صورت انتخاب گزینه تخصیص هزینه ها, هزینه های مستقیم مربوط به هر محصول تحت این عنوان مشخص می شود.

 

Fixed costs: هزینه هایی که در طول هر سال از تولید ثابت هستند و با تغییر در ظرفیت تولید کم و زیاد نمی شوند.

 

Fixed part: درصدی از هزینه های تولید که طی سال تولید ثابت اند و با تغییر در ظرفیت تولید کم و زیاد نمی شوند.

 

Indirect costs: هزینه های غیر مستقیم و به عبارت دیگر هزینه هایی که به طور مستقیم قابل تخصیص به یک محصول خاص نیستند و این بیشتر در زمانی اتفاق می افتد که تولید چند محصولی وجود داشته باشدو این هزینه ها با توجه به مبنایی که در بخش تخصیص هزینه ها مشخص می شوند, به محصولات تخصیص داده می شوند.

 

Per unit of out put: میزان مواد مصرفی در هر واحد تولیدی

 

Total costs: جمع هزینه های عملیاتی, مالی, بازاریابی و استهلاک

 

Standard production costs at nominal capacity: مقادیر و هزینه های مربوط به ورودی های مورد نیاز جهت تولید یک محصول خاص در یک ظرفیت تولیدی اسمی تعریف شده. این مقادیر در هزینه های هر واحد صرفی ضرب شده و کل هزینه استاندارد تولیدی مربوط به یک واحد محصول را به دست می دهد. هزینه تولید واقعی از جمع بخش ثابت و بخش متغیر هزینه های تولید به دست می آید که تابعی از نرخ واقعی تولید در ظرفیت اسمی تولید است.

 

Variable costs: هزینه های متغیر که به صورت خطی تابعی از جم تولید واقعی اند. بخش متغیر هزینه ها به صورت درصدی از کل هزینه های استاندارد در پنجره هزینه های تولیدی تعریف می شود.

 

Variable Part: درصدی از هزینه های تولید که مستقیما با حجم تولید تغییر می کنند. این درصد در پنجره هزینه های تولید تعریف می شوند.

 

Currency:  واحد پولی که ارزش ورودی ها و خروجی های پروژه را نمایش می دهد. در مورد تحلیل مالی هم می توان از واحد پولی داخلی و هم واحد پولی خارجی استفاده کرد.

 

Name: نام واحد پولی

 

Abbreviation: مخفف واحد پولی ( به عنوان مثال Rls برای ریال ایرانی)

 

Exchange Rate: نرخ تسعیر که بیانگر تعداد واحدهای پولی معادل یک واحد پولی خاص می باشد. به عنوان مثال هر یک دلار آمریکا معادل 8000 ریال ایران است که 8000 همان نرخ تسعیر برای تبدیل دلار آمریکا به ریال ایران مورد استفاده قرار می گیرد که از طریق ضرب 8000 در دلار آمریکا می توان ریال ایران را بدست آورد.

 

Cut: گزینه ای جهت انتقال یک مجموع داده ها از یک مکان به مکان دیگر که در منوی تغییرات ملاحظه می شود. در صورت این انتقال, مجموع داده ها از مکان اول کاملا حذف خواهد شد. عمل انتقال همانند کپی داده ها, با انتخاب گزینه Paste تایید و تکمیل می شود.

 

 

 

D

 

Data Input: ورود داده ها.

 

Data Structure: ساختار داده ها. داده های مربوط به یک پروژه می توانند به صورت یک ساختار درختی وارد نرم افزار شوند که در این صورت هم نظم داده ها رعایت می شود و هم اینکه ورود اطلاعات کمتر با مشکل مواجه می شود و کمتر اطلاعاتی جهت ورود فراموش می شوند. تنه اصلی این درخت همان پروژه مورد نظر کاربر می باشد. شاخته های اصلی یک پروژه صنعتی به شرح زیر می باشند: شناسایی پروژه, برنامه ریزی زمانی, محصولات , واحد های پولی, ساختار مراکز هزینه, تورم , مشارکت ها, تنزیل وجوه نقد, هزینه های سرمایه گذاری, ‌هزینه های تولید, برنامه فروش, سرمایه در گردش, منابع تامین سرمایه, مالیات ها ومعافیت ها, تاریخ شروع (در مورد پروژههای بهسازی و نوسازی) و تحلیل اقتصادی, ساختار داده ها با توجه به نوع پروژه (صنعتی, کشاوررزی, معدنی و غیره) ممکن است متفاوت باشد.

 

Decimal Digital: تعداد اعشار را جهت نمایش نتایج تحلیل ها قابل تعیین در منوی تغییرات می باشد.

 

Default: در نرم افزار این امکان وجود دارد که برای برخی از ارقام و شرح ها مواردی را به صورت قراردادی تعیین کرد. البته از طریق این گزینه در منوی تغییرات می توان برخی از این موارد قراردادی را تغییر داد. به عنوان مثال می توان به موارد زیر که به صورت قراردادی در این نرم افزار تعریف شده اند, اشاره کرد:

 

:: تخصیص واحد پول داخلی ومخفف مربوط به آن

 

:: انواع روش های استهلاک

 

:: ذخیره کردن فایل های ایجاد شده

 

:: حداقل روزهای پوشش یا ضریب گردش

 

و ...

 

Delete: از طریق این گزینه که در منوی تغییرات به چشم می خورد, می توان گروهی از داده ها را از مجموعه داده ها حذف کرد.

 

Depreciation allowance: معافیت ناشی از استهلاک که از طریق افزایش هزینه استهلاک انجام می شود و نهایتا باعث کاهش درآمد مشمول مالیات می شود. این امر یکی از مواردی است که در هنگام تشویق سرمایه گذاری در برخی موارد خاص اجرا می شود.

 

Deprecation Conditions: شرایط مربوط به محاسبات استهلاک بایستی در پنجره های مربوط به سرمایه گذاری و نیز پنجره مربوط به بهره های پرداخت نشده (سرمایه ای شده) مشخص شود. از جمله این شرایط می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

:: روش استهلاک

 

:: تاریخ شروع استهلاک

 

:: نرخ سالانه استهلاک

 

:: مدت عمر دارایی

 

:: ارزش قراضه (به صورت درصدی از ارزش اولیه دارایی)

 

Deprecation type: انواع روش های استهلام نوع رش استهلاک بایستی در پنجره مربوط به هزینه های سرمایه گذاری و نیز پنجره مربوط به وام در مورد بهره های پرداخت نشده, مشخص شود.

 

Linear to scrap: روش استهلاک خطی مستقیم تا ارزش قراضه. در این روش از ارزش اولیه دارایی, ارزش قراضه کسر شده و تقسیم بر تعداد سال های عمر آن دارایی شده و مبلغ استهلاک برای هر سال که برای آنها مساوی است, محاسبه می شود.

 

Linear to zero: روش استهلاک خطی مستقیم تا صفر در طرح توجیهی. در این روش ارزش اولیه دارایی بر تعداد سال های عمر دارایی تقسیم می شود و ارزش استهلاک که برای سال های مورد نظر مساوی است , محاسبه می شود.

 

Acceterated: روش های استهلاک شتابدهنده. در این روش بیشترین مبلغ استهلاک در سال اول محاسبه می شود و روش محاسبه استهلاک بدین صورت است که ارزش اولیه خرید دارایی منهای ارزش قراضه آن در نرخ استهلاک تعیین شده ضرب می شود. برای سال های بعدی ارزش دفتری دارایی در نرخ مورد نظر ضرب می شود و بدین ترتیب مبلغ استهلاک به صورت سالانه کاسته می شود.

 

Sum-of-digital : روش مجموعه سنوات. در این روش مبلغ استهلاک در هر سال به سال محاسبه استهلاک بستگی دارد و بدین صورت محاسبه می شود که جهت تعیین نرخ استهلاک در هر سال, کسر این نرخ از این رابطه بدست می آید: جمع سال های عمر دارایی تعداد سال های عمر دارایی به صورت نزولی عنوان می شود (مثلا عمر 4 ساله: 10=4+3+2+1) و در صورت کسر تعداد سال های عمر دارایی به صورت نزولی عنوان می شود (مثلا نرخ استهلاک در سال اول در مثال قبلی 10/4, در سال دوم 10/3, در سال سوم 10/2, در سال چهارم 10/1 است).

 

Depth of analysis: عمق تحلیل ها و به عبارت دیگر نوع تحلیل که می تواند مالی و اقتصادی باشد. این نوع در هنگام شناسایی پروژه تعیین می شود. لازم به ذکر است که نرم افزار به صورت قراردادی, تحلیل مالی را حتما انجام می دهد, ولی تحلیل اقتصادی توسط کاربر درخواست می شود.

 

Direct costing: هزینه یابی مستقیم. هزینه های در پنجره های مربوط به هزینه های تولیدی, به طور مستقیم به برخی محصولات تخصیص داده می شوند و جهت محاسبه حاشیه فروش یا حاشیه سود و محصول مورد استفاده قرار می گیرد.

 

Direct Data: داده های مستفقیم. آن دسته از داده ها (هزینه ها یا درآمدها) که به طور شخصی به یک محصول خاص مربوط می شود, داده های مستقیم و بقیه داده های غیر مستقیم تلقی می شوند.

 

Discounted cash flow: جریان وجوه نقد تنزیل شده. جهت احتساب ارزش زمانی پول. بایستی ارزش فعلی وجوه آتی محاسبه شود که این از طریق تنزیل این وجوه با استفاده از نرخ تنزیل که در پنجره معرفی شده, انجام می پذیرد.

 

Discounted return on total equity: بازده تنزیل شده کل حقوق. این بازده از طریق تنزیل مابه التفاوت وجوه مازاد پروژه قبل از وجوه نقد توزیع شده به عنوان سود سهام, و کل سرمایه پرداخت شده توسط سرمایه گذاران محاسبه می شود. لذا این رقم نشانگر بازده بالقوه پروژه از ناحیه صاحبان حقوق پروژه می باشد. البته بازده مؤثر بستگی به سیاست سود سهام اتخاذ شده توسط صاحبان پروژه دارد. از سوی دیگر این بازده بالقوه از لحاظ تئوری حداکثر بازده ممکن پروژه می باشد.

 

Discounting: تنزیل کردن یا فرایند محاسبه ارزش فعلی وجوه نقد آتی با استفاده از نرخ تنزیل مناسب. با تقسیم عدد یک بر نرخ تنزیل, عامل تنزیل محاسبه می شود که با نزدیک شده به زمان حال این عامل به عدد یک نزدیک و نزدیک تر می شود.

 

 

 

E

 

Economic analysis: تجزیه و تحلیل اقتصادی. زمانی که کلیه ورودی ها و خروجی های پروژه در قالب ارزش های اقتصادی اشان بیان شوند, این تحلیل ها قابل انجام است. جهت تبدیل ارزشهای مالی ورودی ها و خروجی ها ی پروژه به ارزش های اقتصادی شان از عوامل و نرخ های مناسب تبدیل بهره گرفته می شود.

 

Economic rate of return: نرخ بازده اقتصادی که همان نرخ بازده داخلی است که با توجه به قیمت های ارزش های اقتصادی محاسبه شده است.

 

Edit node: ویرایش داده ها. اطلاعات و داده های ورودی پروژه غالبا قابل اصلاح و ویرایش توسط این گزینه که در اغلب پنجره ها ملاحظه می شود, هستند. همچنین جهت ویرایش مورد نظر از منوی تغییرات نیز بهره گرفته می شود.

 

Efficiency ratios: نسبت های کارایی. این نسبت ها بیانگر چگونگی استفاده منابع به کار گرفته شده در یک پروژه می باشند که از طریق ارتباط بین برخی پارامترهای موجود در پروژه محاسبه می شوند. این نسبت ها معمولا جهت مقایسه پروژه ها با یکدیگرو یا با یک صنعت خاص استفاده می شود.

 

Employment effect: اثرات استخدامی پروژه. به عبارت دیگر فرصت های استخدامی که از اجرای یک پروژه حاصل می شود. میزان سرمایه گذاری به ازای هر نفر استخدام شده در یک پروژه, شاخصی برای مؤثر بودن پروژه از جهت اشتغال زایی تلقی می شود.

 

End of production: تاریخ پایان تولید یک محصول یا خدمت خاص در پروژه. این تاریخ تاریخ می تواند الزاما همان تاریخ خاتمه پروژه نباشد.

 

Equity (capital): حقوق و یا سرمایه. وجوهی که توسط افراد سهیم در پروژه جهت تامین هزینه های سرمایه گذاری و یا تولید تهیه می شود. نحوه توزیع این حقوق بین صاحبان حقوق معمولا دلالت بر مالکیت و ادعای هر از صاحبان نسبت به منافع مالی ایجاد شده توسط پروژه دارد.

 

Escalation: صعود خاص قیمت ها. این امکان وجود دارد که هر یک از اقلام ورودی پروژه با نرخ مشخصی طی سال های پروژه رشد داشته باشند که این نرخ معمولا طی دوره زمانی عمر پروژه ثابت می باشد. عموما این واژه در مورد افزایش قیمت یک قلم از هزینه ها (درآمدها) نسبتب ه افزایش عمومی قیمت ها به کار برده می شود. نرخ تورم بیانگر یک افزایش عمومی قیمت ها در یک سال خاص در مورد واحد پول داخلی و یا خارجی می باشد که از یک شاخص عمومی از جمله شاخص قیمت مصرف کنندگان تبعیت می کند. یک قیمت می تواند هم تاثر از تورم و هم صعود خاص قیمت ها باشد و ایندو با هم منافاتی ندارند.

 

Exchange rate: نرخ تسعیر. زمانی که برای تعیین قیمت داده های مربوط به پروژه از دو یا چند واحد پولی متفاوت استفاده شوند, این قیمت ها همگی بایستی با استفاده از نرخ های مناسب که همان نرخ های تسعیر هستند, به یک واحد پولی مشخص (معمولا واحد پول داخلی) تبدیل شوند. نرخ تسعیر نمایانگر ارتباط بین واحدهای پولی متفاوت می باشد.

 

Expansion projects: پروژه های بهسازی. این پروژه ها معمولا به عملیات شرکت های موجود اضافه می شوند. این پروژه ها می توانند در مورد بهبود محصولات یک شرکت اجرا شوند و مواردی از این قبیل. این نوع پروژه ها در پنجره شناسایی پروژهها تعریف می شوند. در مورد این نوع پروژه ها نرم افزار این امکان را فراهم می کند ک اطلاعات مربوط به دارایی ها و بدهی ها فعلی شرکت را نیز وارد تحلیل ها نمود.

 

 

 

F

 

Feasibility Study: مطالعات امکان سنجی. یک دسته مطالعات و تحقیقاتی که راهکارهای موجود جهت اجرای طرح ها و پروژه های سرمایه گذاری را مورد بررسی قرار می دهند تا امکان پذیر بودن آنها را در راستای تحقق اهداف خاص صاحبان پروژه مورد رد و یا تایید قرار دهند.

 

در این مطالعات بایستی محدودیت های با اهمیت هریک از راهکارها مشخص شده و بهترین راهکارها جهت اجرای پروژه شناسایی شود.

 

File: فایل همان محل ذخیره اطلاعات مربوط به یک پروژه می باشد که جهت جداسازی فایل ها از یکدیگر بایستی به هر فایل یک نام مسخص اعطا کرد. با انتخاب نام هر فایل دسترسی به آنها در آینده ساده تر خواهد بود.

 

Financial analysis: تجزیه و تحلیل مالی. در این گونه تحلیل ها کلیه تبعات مالی اجرای یک پروژه مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این گونه تحلیل ها بر تصمیم گیری افراد ذینفع و ذیعلاقه در پروژه اعم از سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان تاثیر با اهمیتی خواهد داشت.

 

Financial Ratios: نسبت های مالی. شاخص هایی که عملکرد مالی پروژه رااز طریق ارتباط دو پارامتر مختلف مالی در زمینه های متفاوت مورد بررسی قرار می دهند. این نوع نسبت ها در تعیین احتمال ورشکستگی و خطرات مرتبط با پروژه کمک شایانی می نمایند.

 

Fixed investment costs: هزینه های ثابت سرمایه گذاری. این مخارج بدین منظور صرف می شوند که بتوان پروژه را به مرحله بهره برداری رساند. از جمله این مخارج می توان به خرید زمین, دارایی های بلند مدت از جمله ماشین آلات و تجهیزات و خرید لیسانس و دانش فنی اشاره کرد.

 

Foreign: خارجی. در رابطه با پروژه هم خرید ها و هم فروش ها می توانند در بازار خارجی انجام گیرند. در این موارد به جای واحد پول داخلی از واحد پول خارجی استفاده می شود که در تحلیل ها بایستی مشخصا از یکدیگر جدا شوند.

 

Foreign Exchange effect: جریانات ورودی و خروجی وجه نقد ناشی از مبادلات خارجی مرتبط با پروژه. این جریانات می توانند به طو مستقیم و یا غیر مستقیم با فعالیت های پروژه مرتبط باشند.

 


  • ۹۵/۰۵/۳۰
  • mina afshar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی